* به دلیل شیوع ویروس کرونا و رعایت فاصله گذاری اجتماعی از خدمات وکالت غیر حضوری ، مشاوره تلفنی و گفتگوی آنلاین - تصویری ما استفاده نمایید.
طلاق توافقی در کوتاه ترین زمان : آمارها حاكي از آن است كه در دهه اخير درصد طلاق به شدت بالا رفته، به طوري كه در شهرهاي بزرگ از هر سه ازدواج، يكي به طلاق منجر ميشود. اين وضعيت بسيار نگرانكننده است و براي حل آن بايد اول دلايل آن را دانست. شش علت ( مشکلات اقتصادی، نداشتن شناخت، نداشتن امید به تغییر، نبود تفاهم، تکراری شدن و دخالت خانواده) را از مهم ترین علل اصلی طلاق در جامعه کنونی میداند که در زیر به شرح آنها میپردازد.
بیشترین دلیلی که پرونده های خانوادگی برای طلاق در کوتاه ترین زمان دیده می شود، مشکلات اقتصادی است.این مشکلات که خود سبب ایجاد بیکاری، اعتیاد و غیره می شوند و باید به آنها توجه ویژه ای شود می توانند با طرحهای راهبردی و نه ضربتی حل شوند، چرا که حوزه حقوق خانواده حوزه ای نیست که بتوان با قوانین خشک مسائل آن را درمان کرد و در شرایط فعلی که از هر 5 ازدواج یکی منجر به طلاق می شود، راه حل ها و سیاستگذاری ها باید با منطق پیش بروند.
سیاست گذاری ها می توانند تاثیر زیادی بر مسئله طلاق داشته باشند. برای مثال در شرایطی که همه افراد جامعه توانایی بیمه شدن ندارند، مسائل و مشکلات مالی ناشی از بیماری میتواند بر خانواده فشار بیاورد و در سست شدن پایههای آن تاثیرگذار باشد.
اولين علت اصلي طلاق در جامعه، نداشتن شناخت مناسب نسبت به يكديگر پيش از ازدواج است. به بيان ديگر خانواده و خود فرد نسبت به خصوصيات و ويژگيهاي شخصيتي و رفتاري شريك آينده زندگياش آگاهي ندارند. اما راهحل اين مشكل چيست؟ براي شناخت صحيح، زوجها ابتدا بايد خود را بشناسند و زماني كه به خودشناسي رسيدند در درجه بعد به دنبال كسي باشند كه با تواناييها و ارزشهايشان همخواني داشته باشد.
– به لحاظ مذهبي در يك راستا باشند، به اعتقادات يكديگر احترام بگذارند و از منظر فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي شبيه هم باشند.
– يك ازدواج معقول آن است كه پسر بزرگتر از دختر باشد. برخي اين سوال را ميپرسند كه اگر سن دختر از پسر بالاتر باشد چه پيش ميآيد؟ در پاسخ بايد گفت كه اگر طرف مقابل تمام ملاكهاي ديگر طرف را داشته باشد و تفاوت سني را هم دختر و هم پسر پذيرفته باشند مشكلي نيست.
– بايد هر دو طرف از ظاهر و آراستگي شريك زندگيشان خوششان بيايد. اگرچه خيلي از جوانان اين مورد را به عنوان اولين و مهمترين نكته در نظر ميگيرند و بعد سراغ ساير ملاكها و معيارها ميروند كه اين نوع شيوه انتخاب، نادرست است.
– دختر و پسر بايد انرژيهاي يكسان داشته باشند، زيرا اين مساله به آنها كمك ميكند كه همپا و رفيق يكديگر باشند.
– توجه به عادتهاي شخصي از جمله مواردي است كه بايد به آن توجه داشت كه آيا ما به عنوان يك همسر ميتوانيم با عادتهاي شريك آينده زندگيمان مانند نوع و نحوه صحبت كردن، لباس پوشيدن، راه رفتن و… كنار بياييم.
– ديدگاه يكساني در مورد ميزان درآمد و نوع پول خرجكردن داشته باشند. اين را بايد بدانيد كه نوع، ميزان و نحوه پول خرجكردن در زندگي مشترك بسيار مهم است و اگر در اين زمينه مشكلي باشد، ميتواند حتي منجر به طلاق شود.
زوجهاي جوان بايد بدانند كه بعد از ازدواج هيچ تغييري رخ نميدهد بلكه اصرار در تغيير باعث مقاومت طرف مقابل، لج و لجبازي، دعوا و قهر و در نهايت منجر به طلاق ميشود، پس اگر نميخواهيد با طلاق و تبعات آن روبهرو شويد، ملاكهاي فوق را جدي بگيريد.
بارها ديده شده كه دختران و پسران جوان براي انتخاب همسر به دنبال شخصي متفاوت از خود در واقع نقطه مقابل خود به لحاظ شخصيتي ميگردند.
به عنوان مثال ممكن است كه دختري اجتماعي با روابط عمومي قوي به دنبال مردي باشد كه روابط اجتماعي محدودي داشته باشد، وقتي اين زوج كنار هم قرار گيرند مسلما يكديگر را درك نميكنند و در آينده همين درك نكردن، مسالهساز خواهد شد. افراد براي انتخاب شريك زندگيشان بايد تشابه شخصيتي را مدنظر قرار دهند و شريكي را انتخاب كنند كه از هر جهت شبيه خودشان باشد.